جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با برفاب

برفاب

برفاب
آب برف، آبی که برای خنک شدن آن تکه ای برف میانش انداخته باشند، برای مِثال به برفاب رحمت مکن بر خسیس / چو کردی مکافات بر یخ نویس (سعدی۱ - ۱۲۵)
برفاب
فرهنگ فارسی عمید

برغاب

برغاب
جایی از نهر که با سنگ و خاک جلو آن را ببندند تا آب داخل جوی دیگر شود، جایی که آب از نهر وارد جوی کوچک شود، بندآب، بَرَغ، سَربَرَغ، وارِغ
برغاب
فرهنگ فارسی عمید

برغاب

برغاب
بند آب باشد یعنی جائی که پیش آب را ببندند تا آب در آن جمع شود. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). رجوع به برغ شود
لغت نامه دهخدا