معنی برطرف - فرهنگ فارسی معین
معنی برطرف
- برطرف((بَ طَ رَ))
- از میان رفته، ناپدید شده
تصویر برطرف
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با برطرف
بیطرف
- بیطرف
- کسی که تعصب ندارد آنکه جانبداری نکند، دولتی که در سیاستهای جهانی داخل دسته بندیها نشود و جانب بعضی دول را نگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
هرطرف
- هرطرف
- هرسو هرجانب. یا از (ز) هرطرف. ازهرسو. ازهرجانب: (شهریست پرظریفان وزهرطرف نگاری یاران صلای عشق است گرمیکنیدکاری) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار