جدول جو
جدول جو

معنی برانگیختن

برانگیختن((~. اَ تَ))
تحریض کردن، تحریک کردن
تصویری از برانگیختن
تصویر برانگیختن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با برانگیختن

برانگیختن

برانگیختن
برانگیزانیدن، تحریک کردن
ایجاد کردن، پدید آوردن
بلند کردن، بیرون آوردن
به پیامبری مبعوث کردن
زنده کردن مردگان در روز رستاخیز
تازاندن، به حرکت سریع وا داشتن مثلاً اسب را برانگیخت
برانگیختن
فرهنگ فارسی عمید

برانگیختن

برانگیختن
возбуждать , вызывать , вдохновлять , побуждать , провоцировать , будить
برانگیختن
دیکشنری فارسی به روسی