جدول جو
جدول جو

معنی برادر خوانده

برادر خوانده((~. خا دِ))
مردی که او را به اخوت برگزیده باشند
تصویری از برادر خوانده
تصویر برادر خوانده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با برادر خوانده

برادر خوانده

برادر خوانده
پسر یا مردی که با او صیغه برادری خوانده باشند: مردی که او را باخوت برگزیده باشند
فرهنگ لغت هوشیار

برادرخوانده

برادرخوانده
پسر یا مردی که دیگری او را به برادری برگزیده و با او صیغۀ برادری خوانده باشد
فرهنگ فارسی عمید

مادر خوانده

مادر خوانده
زنی که کسی او را بمادری قبول کنند، زن پدر، دایه: مرضعه: گفت: ای پهلوان، مادر خوانده ای دارم
فرهنگ لغت هوشیار