معنی برات شدن - فرهنگ فارسی معین
معنی برات شدن
- برات شدن((~. شُ دَ))
- به دل خطور کردن
تصویر برات شدن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با برات شدن
برات شدن
- برات شدن
- بدل کسی برات شدن، بدل وی خطور کردن الهام شدن: بدلم برات شده بود که آن شب واقعه خطرناکی روی میدهد
فرهنگ لغت هوشیار
بخار شدن
- بخار شدن
- وشمیدن خوزمیدن (هم آوای رزمیدن) بصورت بخار در آمدن تبخیر شدن، یا بخار شدن مایعات
فرهنگ لغت هوشیار