معنی بخوبر
- بخوبر((بُ خُ. بُ))
- حقه باز، بدکار
واژههای مرتبط با بخوبر
بخوبر
- بخوبر
- حقه باز و کهنه کار، رند
بخوبر
- بخوبر
- بخوبریده، سرکش، طاغی، دغل، دغا، حیله گر، محیل
بروبر
- بروبر
- بادقت، خیره خیره، خیره، زل زده
بخ بر
- بخ بر
- ریشه کن، از ریشه کندن
بخور
- بخور
- هر چیزی که برنگ خاکستر باشد
بوبر
- بوبر
- بلبل
بخور
- بخور
- دارای اشتهای زیاد برای غذا، با اشتها، پُرخور
بخور و نمیر: مقدار بسیار کم غذا یا پول که به سختی خوراک و معاش شخص را تامین می کند، خوراک اندک
بخور
- بخور
- رنگ خاکستری سیر، تیره رنگ، هر چیزی که به رنگ خاکستر باشد
بخور
- بخور
- بخار آب گرم، در پزشکی دارویی که آن را جوشانده و بخارش را استنشاق می کنند، هر مادۀ صمغی که آن را برای ایجاد بوی خوش در آتش می ریزند
بخور مریم: در علم زیست شناسی گل نگون سار
