معنی بالقوه
- بالقوه((بِ لْ قُ وِّ))
- به قوت، به حالت قوت، مقابل بالفعل
واژههای مرتبط با بالقوه
بالقوه
- بالقوه
- بحالت قوت، دارای امکان حصول
بالقوه
- بالقوه
- نهفته، خفته
بالقوه
- بالقوه
- ویژگی آنچه می تواند به وجود آید ولی هنوز به وجود نیامده، با امکان بروز در آینده
بالقوه
- بالقوه
- مُرَکَّب اَز: ب + ال + قوه، مقابل بالفعل. بالاستعداد. اثری که در چیزی پنهان باشد و هنوز بروز نکرده باشد. (ناظم الاطباء)، و رجوع به قوه شود
بالقوه
- بالقوه
- فی نفسه
متضاد: بالفعل
باقلوه
- باقلوه
- روستایی در شهرستان قائم شهر
بالنده
- بالنده
- عالی
ابرقوه
- ابرقوه
- پارسی تازی شده ابرکوه نام شهری است
بعلاوه
- بعلاوه
- باضافه علاوه برین. علاوه بر، اضافه بر، بعلاوه، باضافه، افزون بر
