معنی بالطبع - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با بالطبع
بالطبع
- بالطبع
- مُرَکَّب اَز: ب + ال + طبع، طبعاً. از روی طبیعت. (ناظم الاطباء)، طبیعهً. و رجوع به طبع شود
لغت نامه دهخدا
بالقطع
- بالقطع
- بی گمان سد در سد بر و برگرد قطعا. یا بالقطع والیقین. قطعا و یقینا
فرهنگ لغت هوشیار