جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با باز زدن

ساز زدن

ساز زدن
ساز بستن ساز دادن ساز نواختن، یا ساز زدن به کام کسی به کام و مراد او بودن
فرهنگ لغت هوشیار

کاز زدن

کاز زدن
سیلی زدن، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، چَک زَدَن، توگوشی زَدَن، کِشیده زَدَن، لَت زَدَن، تَپانچِه زَدَن، سَرچَنگ زَدَن، صَفعِه زَدَن، صَفع
کاز زدن
فرهنگ فارسی عمید