جدول جو
جدول جو

معنی بار خاطر

بار خاطر((رِ طِ))
مخل صحبت، آن که موجب مزاحمت هم نشینان گردد
تصویری از بار خاطر
تصویر بار خاطر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بار خاطر

بار خاطر

بار خاطر
آنکه موجب زحمت و اندوه هم صحبت و هم نشین خود بشود
بار خاطر
فرهنگ فارسی عمید

بار خاطر

بار خاطر
مخل صحبت، واقف گوید:
بار خاطر شدیم یاران را
چو ثمر داد نخل یاری ما.
(ازآنندراج).
و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 324 و ’بار’ معنی 6 شود
لغت نامه دهخدا

غبار خاطر

غبار خاطر
غبار دل. مجازاً به معنی آزردگی خاطر:
چنان بزی که اگر خاک ره شوی کس را
غبار خاطری از رهگذار ما نرسد.
حافظ.
- غبار بر خاطر ماندن، رنجیدگی و کدورت در خاطر یا دل ماندن:
عاقبت از ما غبار ماندو زنهار
تا ز تو بر خاطری غبار نماند.
سعدی.
و رجوع به غبار دل و غبار بر دل نهادن شود
لغت نامه دهخدا

بنه خاطر

بنه خاطر
دهی از دهستان لیراوی بخش دیلم است که در شهرستان بوشهر واقع شده است. دارای 200 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا