بادپا، بادپای، هر چیز تیز و تندرو عموماً و اسب خصوصاً، (آنندراج)، رجوع به بادپا و بادپای شود، چوبی را گویند که سر آن از دیوار و عمارت بیرون باشد، و بعضی چوبی را گفته اند که دو سر آن در دو دیوار عمارت نصب کنند، (برهان) (ناظم الاطباء)، چوبکی باشد که طفلان ریسمانی بر آن پیچند و از دست گذارند تا در زمین گردان شود، (برهان)، دُوّامه، (منتهی الارب)، رجوع به دوامه شود، بمعنی بادفر، (برهان جامع)، کاغذ باد باشد، (سروری)، رجوع به بادبرک و بادپرک و بادبر و بادفر و فرفره و بادآفراه و بادافره و بادفر و بادبیزن شود
روز بیست و دوم بهمن ماه. توضیح گویند هفت سال در ایران باد نیامد در این روز شبانی پیش کسری آمده گفت دوش آن مقدار باد آمده که موی بر پشت گوسفندان بجنبید پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و باین نام شهرت یافت. پارچه ای گرد و کوچک از چوب که هنگام رشتن و چرخانیدن دوک آن را بروی دوک نصب کنند، چرخ