بادی که بموسم نوروز وزد، مقابل باد خزانی. رجوع به باد و باد بهاری شود: بقول چرخ گردان بر زبان باد نوروزی حریر سبز درپوشند بستان و بیابانها. ناصرخسرو. تا توانم چو باد نوروزی نکنم دعوی کهن دوزی. نظامی. گه بود باد باد نوروزی به که پیشش چراغ نفروزی. نظامی
در فرهنگ ایرانی پیرمردی دارای ریش سفید انبوه و جامۀ دراز که در عید نوروز در خیابان ها گردش می کند و به کودکان شیرینی و اسباب بازی می دهد، نظیر بابانوئل، عمونوروز
آنچه برای جشن نوروز فراهم کنند از خوراک و پوشاک و چیزهای دیگر از الحان سی گانۀ باربَد، برای مِثال چو در پرده کشیدی ساز نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز (نظامی - ۲۰۳)