جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با باد گرفته

باد گرفتن

باد گرفتن
باد در سر کردن. باد در سر گرفتن. متکبر شدن. مغرور شدن. رجوع به باد شود.
لغت نامه دهخدا

بادگرفته

بادگرفته
متکبر. مغرور: وی از خشم برآشفت (قاید) و مردکی پرمنش و ژاژخای و بادگرفته بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 337)
لغت نامه دهخدا

باز گرفتن

باز گرفتن
پس گرفتن، واپس گرفتن، چیزی از کسی گرفتن، چیزی به چنگ آوردن
باز گرفتن
فرهنگ فارسی عمید

گرد گرفته

گرد گرفته
پاک شده از گرد و غبار، پوشیده از گرد و غبار: مویهاشان از هم برکرده و رویها گرد گرفته. محاصره شده
فرهنگ لغت هوشیار