جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با باد آوردن

باد آوردن

باد آوردن
مبتلی به (اذیما) شدن ورم کردن باستسقای لحمی گرفتار شدن
باد آوردن
فرهنگ لغت هوشیار

باد آوردن

باد آوردن
باستسقای لحمی مبتلا شدن. به ورم آماس دچار شدن. به اَودما، اوذیما، اِدِم گرفتار شدن. آماس و ورم کردن: دست فلانی این روزها باد آورده. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

باد خوردن

باد خوردن
تاثیر کردن باد در بدن شخص، در معرض هوا قرار گرفتن، تاب خوردن برارجوحه نشستن و بازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

باد آورده

باد آورده
آنچه را که باد حمل کرده اکثر باد آورد، چیزی که آسان بدست آمده باشد باد آورده را باد می برد
فرهنگ لغت هوشیار

بار آوردن

بار آوردن
میوه دار کردن، بثمر آوردن، نتیجه دادن، ثمر آوردن
بار آوردن
فرهنگ لغت هوشیار