معنی آیینه دق آیینه دق((~ء دِ)) آیینه ای که چهره انسان را زرد و نحیف نشان دهد، کنایه از آدم عبوس و ترشرو تصویر آیینه دق فرهنگ فارسی معین
آیینه دق آیینه دق کنایه از آیینه ای که چهرۀ شخص را نحیف و زرد و زار نشان بدهدشخص عبوس و غمگین که دیدن چهرۀ او باعث حزن و اندوه شود فرهنگ فارسی عمید
آیینه دق آیینه دق قسمی آیینه که صورت بیننده را سخت زرد و بی اندام نماید. - مثل آیینۀ دِق، شخصی سخت عبوس. شخصی همیشه محزون و غمناک بچهره لغت نامه دهخدا
آیینه دار آیینه دار آنکه آیینه در پیش دارد تا عروس و جز او خویشتن را در آن بینند، سر تراش سلمانی گرای دلاک حجام فرهنگ لغت هوشیار