معنی آهن رگ - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آهن رگ
آهنگری
- آهنگری
- عمل آهنگر، پیشه آهنگر حدادی، دکان آهنگر، حقی که باهنگر ده و قریه در ازاء خدماتی که انجام میدهد داده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
آهن کش
- آهن کش
- آهن ربا حجرمغناطیس، کسی که در گاراژها عمل آهن کشی را انجام دهد
فرهنگ لغت هوشیار