آلتی فلزین مرکّب از چهار دیواره که بر آتش نهند و سیخهای کباب بر آن گردانند بریان کردن را، بعض فرهنگها بدان معنی دهن دره و خمیازه داده اند. رجوع به آهبنیابه شود
شَرارِه، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، جَذوِه، آییژ، اَبیز، ضَرَمِه، ایژَک، آلاوِه، لَخشِه، لَخچِه، اَخگَر، سَیَنجُر، خُدرِه، جَرَقّه، جَمر، جَمَرِه، بِلک، ژابیژ کنایه از زرنگ، چابک کنایه از موذی، کودک شریر