جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آهل

آهل

آهل
آنکه او را زن باشد، بامردم. باسکنه. آبادان. آبادان بمردم. پرمردم. باکسان، آبادکننده. (مقدمهالادب زمخشری)
لغت نامه دهخدا

آله

آله
ابزار، مایه، اندام، زین و برگ، زهار، گاهوک (تابوت) عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار

آفل

آفل
فرو رونده فرو شونده ناپدید گردنده غروب کننده غارب، جمع آفلین
آفل
فرهنگ لغت هوشیار