جدول جو
جدول جو

معنی آهسته

آهسته((هِ تِ))
کند، آرام، ساکت، مهربان، باوقار، بردبار
تصویری از آهسته
تصویر آهسته
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آهسته

آهسته

آهسته
آرام، یواش، بی شتاب، دارای حرکت کند، بی سر و صدا، با صدای کم و پایین، متین، باوقار
آهسته
فرهنگ فارسی عمید

آبسته

آبسته
زهدان، رحم، آبستن زمین آب بسته و تخم پاشیده خاک آمادهخ برای کشاورزی. آبستن، زهدان رحم
فرهنگ لغت هوشیار