جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آوخ

آوخ

آوخ
آه، وای، آوه، آواه، دریغ، دریغا، افسوس، برای مِثال جهان دست جفا بگشاد آوخ / وفا را زور بازویی نمانده ست (خاقانی - ۷۴۸)
آوخ
فرهنگ فارسی عمید

آوخ

آوخ
نام کوهی است بسرحد غربی ایران، میان لادین و مرغاب، نزدیک کوه ماهی هلانه و کوه مورشهیدان
لغت نامه دهخدا

آون

آون
رشته ای که خوشه های انگور و دیگر میوه ها را بدان بندند و از سقف آویزند تا فاسد نشود، هر چیز آویخته معلق، جسم وزینی که حول محوری ثابت حرکت کند مانند پاندول ساعت. یا آونگ الکتریکی (برقی) آلتی است مشکل از گلوله ای سبک وزن (مغزنی آقطی) که بنخی ابریشمین آویخته است پاندول الکتریک
فرهنگ لغت هوشیار

آوت

آوت
خروج ورزشکار یا توپ یا هر وسیله دیگر بازی از حدودی که مشخص شده
آوت
فرهنگ لغت هوشیار