جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آواخ

آواخ

آواخ
آوخ، آه، وای، افسوس، دردا:
آواخ ز پیمان و ز پیمانۀ او،
مولوی،
،
قسمت، نصیب، (برهان)، آوای نرم، همس، صوت خفی، حسیس، و رجوع به نرم شود
لغت نامه دهخدا

آوار

آوار
گرد و خاک، غبار، برای مِثال از آوار اسبان و گرد سپاه / بشد روشنایی ز خورشید و ماه (فردوسی - لغت نامه - آوار)، خاک، سنگ، آجر، گچ، تیر و دیگر مصالح ساختمانی که هنگام خراب شدن بنا فرومی ریزد، ویران
غارت، چپاول، برای مِثال باد گویی نافه های تبتستان بر درید / باغ گویی کاروان شوشتر آوار کرد (فرخی - ۴۲۷)، آزار، رنج، ستم، فساد، بی نظم
آواره، برای مِثال به من سپرد و ز من بستدند فرعونان / شدم به عجز و ضرورت ز خانمان آوار (مسعودسعد - ۲۲۷)
آوار
فرهنگ فارسی عمید