جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آنژین

آنژین

آنژین
فرانسوی گلو درد از بیماریها دردگلو ورم گلو تورم لوزتین وجع حلق
آنژین
فرهنگ لغت هوشیار

آنژین

آنژین
نوعی بیماری که با درد، ورم گلو، سرخ شدن و تورم لوزه ها، زکام، سردرد شدید، تب، درد استخوان و کوفتگی بدن همراه است
آنژین صدری: در پزشکی حملۀ شدید و موقتی قلبی به سبب نرسیدن خون به عضلات قلب در هنگام هیجان رخ می دهد
آنژین
فرهنگ فارسی عمید

آنین

آنین
ظرف کره گیری از ماست، خم کوچک سفالین که دوغ در آن ریزند و جنبانند تا کره آن جدا شود انین
فرهنگ لغت هوشیار

آنین

آنین
خم کوچک سفالی که دوغ در آن بریزند و بزنند تا کرۀ آن گرفته شود، خمچه
آنین
فرهنگ فارسی عمید

آنین

آنین
خُم کوچک سفالین که دوغ را در آن می ریختند و آرام آرام تکان می دادند تا کره از آن جدا شود
فرهنگ فارسی معین

آنین

آنین
اَنین، نیم خم سفالین و کوچک که دوغ در آن کرده و جنبانند یعنی زنند تا کرۀ آن جدا شود، تغار، تغارچه، نهره (بزبان آذری)، شیرزنه، و آن خنوری بود که ماست در وی کنند و می جنبانند تا روغن آن گیرند، (از فرهنگ اسدی، خطی) :
سبو و ساغر و آنین وغولین
حصیر و جای روب و خیم و پالان،
طیّان،
بخرم آخر آنین ترا جان پدر
پس در او ریزم جغرات و همی جنبانم،
طیّان،
دوغم ای دوست در آنین تو میخواهم ریخت
تا کشم روغن از آن دوغ همی جنبانم،
طیّان،
دوغم اکنون که در آنین تو شد
بزنم تا بکشم روغن از او،
طیّان،
، چوبی که ماست را بدان برهم زنند تا مسکه از دوغ جدا شود، (برهان)، و ظاهراً این معنی دوم مجعول باشد و از بعض امثلۀ فوق باشتباه افتاده اند
لغت نامه دهخدا