معنی آنچت - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آنچت
آنچت
- آنچت
- آنچه تو را، برای مِثال بدو گفت زال ای پسر هوش دار/ هرآنچت بگویم ز من گوش دار (فردوسی۲ - ۲۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
آنچت
- آنچت
- مخفف آنچه ترا:
بدو گفت زال ای پسر هوش دار
هر آنچت بگویم ز من گوش دار.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
آنچش
- آنچش
- مخفف (آنچه اش) آنچه او را بیفزود در تن هر آنچش بکاست (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار