آنچه: بنزد سیاوش خرامید زود بر او برشمرد آن کجا رفته بود. فردوسی. و رجوع به کجا شود. ، آن کس که: آن کجا تیزت (ظ: سَرْت) برکشید بچرخ باز ناگه فروبَرَدْت به خَرْد. خسروانی (از اسدی چ پاول هورن)
آن آدمی: بشیر آن کسی را که بودی نیاز بدان خواسته دست بردی فراز. فردوسی. ترا آفرین از فریدون گرد بزرگ آن کسی کو نداردْش خرد. فردوسی. بزرگ آن کسی کو بگفتار راست زبان را بیاراست و کژّی نخواست. فردوسی
آن سرای. آخرت. سرای دیگر. عُقبا. مقابل این سرای، دنیا: پناه روانست دین از نهاد کلید بهشت و ترازوی داد درِ رستگاری ورا از خدای ره توبه و توشۀ آن سرای. اسدی