جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آن چنان

آنچنان

آنچنان
مخفف آن چونان. بطوری. بقسمی. بدانگونه. آنطور. آنگونه
لغت نامه دهخدا

هم چنان

هم چنان
آن سان آن گونه آن طور، مثل آن مانند آن، چنان کس (درین صورت تواند بپای وحدت و نکره ملحق گردد) : چنان چون مر ترا باید جوانی مرو را نیز باید همچنانی. (ویس و رامین)، بهمان شکل بهمان صورت: موسی - علیه السلام - لب او را (عصا را) بگرفت همچنان عصا شد که بود، یکسان بی تفاوت: دیگر روز دفن کردند و ماتم بسزا داشتند و فضل همچنان جمله لشکر و حاشیت راگفت: سوی بغداد باید رفت، مثل سابق کماکان فعالیت مردم برای چراغانی همچنان ادامه دارد، با وجود اینکه در صورتی که: گل سرخش چو عارض خوبان سنبلش چون عذار محبوبان همچنان از نهیب برد عجوز شیر ناخورده طفل دایه هنوز. (گلستان) یاهم چنان (همچنان) که. همان گونه که: همچنان که او را در عالم مجازی بمرتبه سروری و فرماندهی مخصوص گردانیده است
فرهنگ لغت هوشیار