معنی آن
- آن
- وقت، هنگام، زمان اندک، جمع آنات
در یک آن: در یک لحظه، در یک دم
واژههای مرتبط با آن
آن
- آن
- وقت، هنگام، وقت حاضر
آن
- آن
- سبب علت دلیل، قصد عزم عقیده
آن
- آن
- دم، هنگام
آن
- آن
- برای اشاره به دور یا شخص غایب به کار می رود، تنها در صورت همراه شدن با یک اسم نقش صفت را می پذیرد
لحظۀ کوتاه، اندکی از زمان، دَم
نشانۀ زمان مثلاً صبحگاهان،
نشانۀ صفت مثلاً گریان،
نشانۀ جمع مثلاً زنان، زنوان، سالیان
آن
- آن
- تعلق و اختصاص چیزی به کسی را می رساند، مالِ، متعلق به،
برای مِثال سپهر ستاده زمین آنِ اوست / روان و خرد زیر فرمان اوست (فردوسی - ۳/۲۴۶)
از آنِ: آنِ
آن
- آن
- از مصطلحات صوفیانه است و آن نوعی حسن و زیبایی است که قابل درک اما توصیف ناپذیر است
آن
- آن
- چیزی که، هر چیز
آن
- آن
- ضمیر اشاره برای دور، مقابل این
آن
- آن
- پسوند دال بر زمان، بامدادان، ناگاهان، پسوند دال بر مکان و موطن، گیلان، یونان، ایران، دیلمان، پسوند حاصل مصدر است در آخر ریشه فعل، چادردران کردن، راه جامه دران، پسوند دال بر کثرت و استمرار در آخر اسم فاعل (مرخم)، درم ریزان
