معنی آمیغه - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آمیغه
آمیژه
- آمیژه
- آمیخته مخلوط ممزوج، آنکه ریش دو مویه دارد، اختلاط و امتزاج
فرهنگ لغت هوشیار
آمیزه
- آمیزه
- آمیخته، مخلوط، کسی که ریش جوگندمی دارد. آمیژه هم گویند
فرهنگ فارسی معین
آمیغی
- آمیغی
- مرکب، مقابل بسیط، مزجی، حقیقی، مقابل مجازی، (برهان)
لغت نامه دهخدا
ثمیغه
- ثمیغه
- طعام رقیق و چرب، زخم در گوشت سر، زمینی است نمناک
لغت نامه دهخدا