جدول جو
جدول جو

معنی آمیختگی

آمیختگی((تِ یا تَ))
امتزاج، اختلاط، الفت، معاشرت، خلطه، آمیزش
تصویری از آمیختگی
تصویر آمیختگی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آمیختگی

آمیختگی

آمیختگی
امتزاج. اختلاط. شوب، الفت. معاشرت. خلطه و آمیزش: چون... آمیختگی آمد... بازار مضرِّبان و مفسدان کاسد گردد. (تاریخ بیهقی).
- آمیختگی دادن، تألیف.
- آمیختگی کار، ارتباک.
- آمیختگی گرفتن با چیزی، الفت.
- آمیختگی و آشفتگی کار، بوخ.
- آمیختگیها، شوائب
لغت نامه دهخدا

آمیختنی

آمیختنی
درخور آمیختن. ازدرِ آمیختن. که آمیختن آن ناگزیر بود
لغت نامه دهخدا