معنی آموزانه - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آموزانه
آموزنده
- آموزنده
- آنکه بدیگری آموزد آنکه تعلیم دهد معلم، آنکه از دیگری آموزد متعلم
فرهنگ لغت هوشیار
آرزوانه
- آرزوانه
- آنچه آبستن از خوردنیها و غیر خوردنیهای عادی (مانند گل و زغال) برای خوردن آرزو کند، آنچه خویشان زن آبستن پزند و برای او فرستند
فرهنگ لغت هوشیار