معنی آموخته کردن - فرهنگ فارسی معین
معنی آموخته کردن
- آموخته کردن((~. کَ دَ))
- عادت دادن
تصویر آموخته کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آموخته کردن
آموخته کردن
- آموخته کردن
- عادت دادن به دست آموز کردن خوگر کردن به
فرهنگ لغت هوشیار
توخته کردن
- توخته کردن
- جمع کردن. فراهم کردن:
از چشم باز توخته کن لقمه های بوم
وز ران شیر ساخته کن طعمه شغال.
مجد همگر.
رجوع به توختن و توخته و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا