معنی آمرزیده
آمرزیده
((مُ دِ))
مرحوم، شادروان
تصویر آمرزیده
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آمرزیده
آمرزیده
آمرزیده
مرحوم
فرهنگ واژه فارسی سره
آمرزیده
آمرزیده
مغفور مرحوم شادروان بخشوده
فرهنگ لغت هوشیار
آمرزیده
آمرزیده
بخشوده، کسی که خداوند گناهان او را بخشوده باشد
فرهنگ فارسی عمید
آمرزیده
آمرزیده
مغفور. مرحوم. مَعْفُوّ. شادروان. مُغتفر. بخشوده: پدرآمرزیده
لغت نامه دهخدا
آمرزیده
آمرزیده
بخشوده، شادروان، مرحوم، مغفور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آمرزیدن
آمرزیدن
بخشودن خدا گناه بنده را (مخصوصا پس از مرگ) غفران مغفرت
فرهنگ لغت هوشیار
آمرزنده
آمرزنده
بخشاینده غفور آمرزگار
فرهنگ لغت هوشیار
آمرزنده
آمرزنده
بخشاینده و درگذرنده از گناه بندگان، از صفات خداوند
فرهنگ فارسی عمید
آمرزیدن
آمرزیدن
بخشودن و عفو کردن و درگذشتن خداوند از گناه کسی پس از مردن او
فرهنگ فارسی عمید