جدول جو
جدول جو

معنی آلودن

آلودن((دَ))
آغشته کردن، آلوده کردن، کثیف شدن
تصویری از آلودن
تصویر آلودن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آلودن

آلودن

آلودن
چیزی را از حالت پاکی خارج کردن، آلوده کردن، کثیف کردن
چیزی را با چیزی مخلوط کردن، آغشته کردن
تر کردن، خیس کردن
از حالت پاک خارج شدن، کثیف شدن، آلوده شدن
آلودن
فرهنگ فارسی عمید