جدول جو
جدول جو

معنی آلوچه

آلوچه
نوع کوچکتر گوجه سبز که از آن ترش تر است
تصویری از آلوچه
تصویر آلوچه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آلوچه

آلوچه

آلوچه
قسم خردتر گوجه که ترشتر از آن میباشد ادرک اجاص آلنج نیسوق آلچه الو هلو هلی ترش هلو. آلوی جیلی. یا آلوچه سگک قسم پست و ترش تر و خردتر آلوچه آلو کوهی نلک آلوترش زعرور
فرهنگ لغت هوشیار

آلوچه

آلوچه
مصغّر آلو. قسم خرد و ترش تر گوجه. اِدرِک. اجاص. (داود ضریر انطاکی). آلنج. نیسوق:
سیب و زردآلو وآلوچه و امرود و هلو
باز انجیر وزیری ّ و خیار خوشخوار.
بسحاق اطعمه
لغت نامه دهخدا

آلوده

آلوده
آنکه یا آنچه به چیزی پاک یا ناپاک آغشته شده، آنکه به وضعیتی بد دچار شده، آغشته، مالیده به چیزی، ناپاک
آلوده
فرهنگ فارسی عمید

کلوچه

کلوچه
نوعی شیرینی که با آرد گندم و روغن و شکر تهیه می شود، گردۀ نان، قرص نان، کلیجه، کلیچه
کلوچه
فرهنگ فارسی عمید

کلوچه

کلوچه
نوعی نان شیرینی که با آرد گندم و روغن و شکر می سازند. کلیچه هم گفته می شود
فرهنگ فارسی معین