آل، سرخ نیمرنگ، پشت گلی، و در فرهنگها بیت ذیل برای این معنی شاهد آمده است، لیکن صریح در مدعا نیست: چو چشم ابر شد آلا و روی گل ناری در آبگون قدح افکن شراب گلناری، منصور شیرازی، ، پروا، (تحفهالاحباب اوبهی)
در کلماتی که از فرانسه در زبان ما داخل شده چون و مانند و مطابق باشد، چون: آلافرانک، آلانگله، آلاتورک، آلاگارسن و آلامد، لیکن دو کلمه آلاپلنگی به معنی منقش بخالهای درشت و آلابلبلی به معنی جای رفیع و بلند (چون آشیان بلبل) در زبان فارسی هست که در صورت و معنی عین ’آلا’ی سابق الذکر است و از این رو محتمل است که کلمه آلا در این دو زبان مشترک باشد