جدول جو
جدول جو

معنی آکولاد

آکولاد((کُ))
نمادی به شکل } {که هر گاه در طرفین یک عبارت ریاضی که معمولاً شامل کروشه است قرار گیرد، مقصود حاصل آن عبارت است، ابرو (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آکولاد

آکلاد

آکلاد
فرانسوی دوکجه نوعی از پرانتز که در وسط شکسته و بصورت زاویه بسوی خارج در آمده و آنرا افقی یا عمودی بکار برند برای نشان دادن نقاط مشترکی که کلمات یاارقام و اعداد دارند
فرهنگ لغت هوشیار

کولاد

کولاد
دهی است از دهستان موگوئی که در بخش آخورۀ شهرستان فریدن واقع است و 145 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پولاد

پولاد
آهن سخت و کوبیده، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد
پولاد
فرهنگ نامهای ایرانی

آکوله

آکوله
مونث آکل خورنده (زن)، هر قرحه که گوشت را خورد، خوره جذام
آکوله
فرهنگ لغت هوشیار

اولاد

اولاد
از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی در مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
اولاد
فرهنگ نامهای ایرانی

فولاد

فولاد
پولاد، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد
فولاد
فرهنگ نامهای ایرانی