معنی آکب
آکب
((کُ))
گرداگرد درون دهان، لپ، آکپ
تصویر آکب
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آکب
آکب
آکب
گرداگرد درون دهان لپ لنبوس
فرهنگ لغت هوشیار
آکب
آکب
آکُپ
لغت نامه دهخدا
آکبر
آکبر
آکاهولی
فرهنگ واژه فارسی سره
آبک
آبک
آبق
فرهنگ واژه فارسی سره
آبک
آبک
جیوه، سیماب، آبق، زیبق
فرهنگ لغت هوشیار
آلب
آلب
گرد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
آکو
آکو
بوم، جغد
فرهنگ لغت هوشیار
آکل
آکل
خورنده، پادشاه خورنده
فرهنگ لغت هوشیار
آکس
آکس
فرانسوی آسه
فرهنگ لغت هوشیار