از ترکی ِ آق، سپید + سُنقر، شنگار و شنغار، نام یکی از جوارح طیور، صاحب برهان گوید: مرغی باشد شکاری از جنس شاهین و چرخ بحری، و لقب پادشاهان ترک نیز بوده، و کنایه از روز و آفتاب هم هست و گویند این لقب ترکیست - انتهی. مقابل قره سنقر. و خاقانی آق سنقری و قره سنقری را چون وصفی می آورد
آقسنقری: نسل اقسنقری مؤید از او اب و جد با کمال ابجد از او. نظامی. رجوع به آقسنقری شود، آنکه یک شاخ او شکسته باشد. (آنندراج) ، آنکه ساق وی شکسته باشد. (ناظم الاطباء)