جدول جو
جدول جو

معنی آفرینگان

آفرینگان((فَ))
برخی از نمازهای زردشتیان که در جشن ها و مواقع مختلف به جای آورده می شود
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آفرینگان

آفرینگان

آفرینگان
یک عده از نمازهای زردشتیان که در طی سال در جشنها و مواقع مختلف بجای آورده میشود. چهار عدد آنها را که مهمترین آفرینگان بشمار میروند باین ترتیب ضبط کرده اند: آفرینگان دهمان (مقدسان) آفرینگان گاتها آفرینگان گهنبار آفرینگان رپیپوین
فرهنگ لغت هوشیار

آفرینگان

آفرینگان
در آیین زردشتی نمازی که در بعضی اوقات، به ویژه در جشن ها می خوانند
آفرینگان
فرهنگ فارسی عمید

آفریدگان

آفریدگان
جَمعِ واژۀ آفریده. خلق. خلیقه. مخلوق. مخلوقات. وَری. بریه. (صراح). انام. کائنات
لغت نامه دهخدا

آفرنگان

آفرنگان
یک عده از نمازهای زردشتیان که در طی سال در جشنها و مواقع مختلف بجای آورده میشود. چهار عدد آنها را که مهمترین آفرینگان بشمار میروند باین ترتیب ضبط کرده اند: آفرینگان دهمان (مقدسان) آفرینگان گاتها آفرینگان گهنبار آفرینگان رپیپوین
فرهنگ لغت هوشیار

آفرنگان

آفرنگان
آفرینگان، برای مِثال از اطاعت با پدر زردشت پیر / خود به نسک آفرنگان گفته است (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۷۸)
آفرنگان
فرهنگ فارسی عمید

آفرنگان

آفرنگان
نام نسکی از بیست ویک نسک کتاب زند. (برهان) :
از اطاعت با پدر زردشت پیر
خود به نسک آفرنگان گفته است.
لبیبی.
اصل این کلمه آفرینگان است
لغت نامه دهخدا

آبریزگان

آبریزگان
نام جشنی است باستانی به سیزدهم تیر یعنی روز تیر از ماه تیر
آبریزگان
فرهنگ لغت هوشیار