جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آفرنگ

آذرنگ

آذرنگ
اندوه، رنج، محنت، برای مِثال ز فرزند بر جان و تنت آذرنگ / تو از مهر او روزوشب چون نهنگ (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۳)دمار، روشن، برای مِثال فروغی پدید آمد از هر دو سنگ / دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ (فردوسی - ۱/۳۰ حاشیه)آتش
آذرنگ
فرهنگ فارسی عمید

افرنگ

افرنگ
تخت پادشاهی، فر و شکوه، زیب و زیبایی، برای مِثال فر و افرنگ به تو گیرد دین / منبر از خطبۀ تو آراید (دقیقی - ۹۸)
اروپا، فرنگستان
افرنگ
فرهنگ فارسی عمید

شفرنگ

شفرنگ
شَلیل، درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، تالانَک، شَلیر، شَفترَنگ، مالانَک، رَنگینان، شَکیر، تالانِه، رَنگینا
شفرنگ
فرهنگ فارسی عمید