جدول جو
جدول جو

معنی آفتاب زرد

آفتاب زرد((زَ))
نزدیک غروب، پایان عمر، نزدیک مرگ
تصویری از آفتاب زرد
تصویر آفتاب زرد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آفتاب زرد

آفتاب زرد

آفتاب زرد
نزدیک غروب که آفتاب رنگ پریده نماید اصیل ایوار، زوال عمر نزدیک مرگ
فرهنگ لغت هوشیار

آفتاب زرد

آفتاب زرد
نهایت پیری، نزدیکی زمان مرگ، برای مِثال افتاد بر آفتاب گردم / نزدیک شد آفتاب زردم (نظامی۳ - ۴۴۸)، هنگام غروب آفتاب، نزدیک غروب که آفتاب رنگ پریده به نظر آید، ایوار
آفتاب زرد
فرهنگ فارسی عمید

آفتاب زرد

آفتاب زرد
نزدیک غروب که رنگ آفتاب پریده نماید. اصیل. پس از نماز دیگر. پسین ِ دور. ایوار: و پیش سلطان شد، آفتاب زرد. (چهارمقاله). جمله کارها فروگذاشت و فرخی را برنشاند و روی بامیر نهاد و آفتاب زرد پیش امیر آمد. (چهارمقاله).
- آفتاب زرد نزدیک شدن کسی را، مرگ او نزدیک رسیدن:
دور از تو گذشت روز عمرم
نزدیک شد آفتاب زردش.
خاقانی.
افتاد بر آفتاب گردم
نزدیک شد آفتاب زردم.
نظامی
لغت نامه دهخدا

آفتاب زردی

آفتاب زردی
نزدیک غروب که آفتاب رنگ پریده نماید اصیل ایوار، زوال عمر نزدیک مرگ
فرهنگ لغت هوشیار

آفتاب زردی

آفتاب زردی
نزدیک غروب، پایان عمر، نزدیک مرگ، آفتاب زرد
آفتاب زردی
فرهنگ فارسی معین

آفتاب گردک

آفتاب گردک
حربا بوقلمون آفتاب پرست آفتاب گردان آفتاب گردش، آفتاب پزست، آذریون آفتاب پرست، پنیرک خبازی آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار