جدول جو
جدول جو

معنی آغوشیدن

آغوشیدن((دَ))
در بغل گرفتن، در بر کشیدن
تصویری از آغوشیدن
تصویر آغوشیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آغوشیدن

آغوشیدن

آغوشیدن
یکدیگر را در آغوش گرفتن، در بر کشیدن، در بغل گرفتن
آغوشیدن
فرهنگ فارسی عمید

آغوشیدن

آغوشیدن
در بغل گرفتن. در بر کشیدن. (برهان) ، بغل. خیس کردن. (شعوری از اسدی)
لغت نامه دهخدا

آگوشیدن

آگوشیدن
آغوشیدن، یکدیگر را در آغوش گرفتن، در بر کشیدن، در بغل گرفتن
آگوشیدن
فرهنگ فارسی عمید

آگوشیدن

آگوشیدن
در آغوش گرفتن. در بغل گرفتن، در بیت ذیل سوزنی اگر تصحیفی راه نیافته باشد آگوشیدن به معنی بستن آمده است:
در شادیت گشاده ست و در غم بسته
بسته مگشای همه عمر وگشاده ماگوش
می آسوده بکف گیر و ز عشرت ماسای
کز نوا بلبل آسوده درآمد بخروش.
سوزنی
لغت نامه دهخدا