جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آغاز نهادن

آغاز نهادن

آغاز نهادن
آغاز کردن. آغازیدن: پس آن مزدور چنگ برداشت و سماع خوش آغاز نهاد. (کلیله و دمنه). شکال هم بدین نمط فصلی آغاز نهاد. (کلیله و دمنه). هر دو جنگ آغاز نهادند. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا

باز نهادن

باز نهادن
نهادن، گذاشتن، برجا گذاشتن، قرار دادن چیزی در جایی
باز نهادن
فرهنگ فارسی عمید