جدول جو
جدول جو

معنی آشموغ

آشموغ
فریفتار، شریر، نام دیوی است از پیروان اهریمن
تصویری از آشموغ
تصویر آشموغ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آشموغ

آشموغ

آشموغ
نام دیویست از پیروان آهرمن که سخن چینی و دروغ گفتن از کسی بدیگری و جنگ افکندن میان دو تن شغل اوست، برای امثله رجوع به آسموغ شود
لغت نامه دهخدا

آسموغ

آسموغ
دیوی از پیروان اهریمن که به سخن چینی و دروغ گفتن می پردازد، برای مِثال گفته اش جملگی دروغ بُوَد / او سخن چین چو آسموغ بُوَد (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۴)
آسموغ
فرهنگ فارسی عمید

آسموغ

آسموغ
نام دیوی از تابعان آهرمن که سخن چینی و دروغ گفتن میان دو کس و جنگ انداختن دو تن بدو متعلق است، (جهانگیری)، آشموغ:
گفته اش جملگی دروغ بود
او سخن چین چو آسموغ بود،
طیان،
چنین قصه ها خود نباشد دروغ
نماند بافسانۀ آسموغ،
؟ (از کتاب موسوم بخرم بهشت، از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

آشوغ

آشوغ
غریب، بیگانه، مجهول، غیرمعروف، ناشناس، گمنام، برای مِثال چه کنم از جفای دهر که من / هستم آشوغ در میان شما (طرطری - لغتنامه - آشوغ)
آشوغ
فرهنگ فارسی عمید

آشوغ

آشوغ
مجهول، غیرمعروف، ناشناس، نامعروف، (تحفهالاحباب اوبهی)، گمنام:
چه کنم از جفای دهر که من
هستم آشوغ در میان شما،
طرطری
لغت نامه دهخدا