جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آسیمه سار

آسیمه سار

آسیمه سار
آسیمه سر. سرآسیمه. آسیمه:
من از بهر آن بچه آسیمه سار
همی گردم اندر جهان سوگوار.
شمسی (یوسف و زلیخا).
و رجوع به آسیمه و آسیمه سر و سرآسیمه شود
لغت نامه دهخدا

سیمه سار

سیمه سار
سراسیمه، هراسان، سرگردان، آشفته و سرگشته، شوریده حال، پریشان حواس
سیمه سار
فرهنگ فارسی عمید

آسیمه سر

آسیمه سر
آشفته، پریشان، مضطرب، سرگشته، ژولیده، شتابزده، هراسیده، آسیمه
آسیمه سر
فرهنگ فارسی معین

آسیمه سر

آسیمه سر
سراسیمهبرای مثال آسیمه سار و سرنگون، او از برون، من از درون / او غرق خوی، من غرق خون، او منتظر من محتضر (قاآنی - ۲۸۵)
آسیمه سر
فرهنگ فارسی عمید