معنی آژغ آژغ((ژُ)) آژوغ، شاخه هایی از درخت که برای پیرایش درخت می برند، چرک تن، اژغ، ازغ تصویر آژغ فرهنگ فارسی معین
آلغ آلغ عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف فرهنگ لغت هوشیار
آژن آژن در ترکیبات آید و معنی اسم مفعول (آژده) دهد: تیر آژن تیرآژده شمع آژن شمع آژده فرهنگ لغت هوشیار
آژخ آژخ برآمدگی کوچک گوشتین برنگ پوست و سفت و سخت و غیرحساس که بر دستها و پاها و روی و اعضاافتد زگیل بالو واژو ثوء لول فرهنگ لغت هوشیار
آژخ آژخ گل مژهزِگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد، سِگیل، وِردان، واروک، واژو، بالو، تاشکِل، گَندُمِه، آزَخ، زَخ، زوخ، ژَخ، ثُؤلول فرهنگ فارسی عمید