ساختۀ آز، برای مِثال دگر به روی کسم دیده برنمی باشد / خلیل من همه بت های آزری بشکست (سعدی۲ - ۳۲۶)، کنایه از زیبا، برای مِثال جدا گشت از او کودکی چون پری / به چهره به سان بت آزری (فردوسی - ۲/۲۰۶)
منسوب به آزر: بزابُلْسِتان شد به پیغمبری که نفرین کند بر بت آزری. فردوسی. - مثل بت آزری، سخت جمیل: جدا گشت از او کودکی چون پری بچهره بسان بت آزری. فردوسی