جدول جو
جدول جو

معنی آرایشگاه

آرایشگاه((یِ))
جای آرایش، مغازه سلمانی
تصویری از آرایشگاه
تصویر آرایشگاه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آرایشگاه

آرایشگاه

آرایشگاه
جای آرایش کردن خانم ها یا اصلاح سر و صورت آقایان
آرایشگاه
فرهنگ فارسی عمید

آسایشگاه

آسایشگاه
جای آسایش، محل استراحت و خواب، جایی که بیماران نیازمند به مراقبت دائم و طولانی مدت را نگه داری و معالجه کنند، ساناتوریوم
آسایشگاه
فرهنگ فارسی عمید

آرامشگاه

آرامشگاه
آرامگاه، جای آرمیدن، محل آسایش، گور، مزار، مقبره، جای اسکان، محل استقرار
آرامشگاه
فرهنگ فارسی عمید

آسایشگاه

آسایشگاه
جائی که در آن آسایند. جای استراحت. آرام. آرامگاه، بیت اللطف، ساناتوریوم. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا