در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان برای مِثال چو کردی «رامش جان» را روانه / ز رامش، جان فدا کردی زمانه (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
مایۀ سکون دل. معشوقه. معشوق: بر این برز و بالا و این خوب چهر تو گوئی که آرام جانست و مهر. فردوسی. ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می رود وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود. سعدی. از من جدا مشو که توام نور دیده ای آرام جان و مونس قلب رمیده ای. حافظ
نام نواییست از مصنفات باربد جهرمی شیرازی که سالار بار پرویز بود. (آنندراج) (انجمن آرا). نام نوایی است. (از برهان) (منتخب اللغات) (دهار) (شرفنامۀ منیری). نام لحن هشتم از سی لحن باربد. (برهان). نام نوایی است از موسیقی. (ناظم الاطباء) : چو کردی رامش جان را روانه ز رامش جان فدا کردی زمانه. نظامی (از آنندراج). مغنی ره رامش جان بساز نوازش کنم زان ره دلنواز. نظامی