جدول جو
جدول جو

معنی آذربو

آذربو
آذربویه، گیاهی است جزو تیره اسفناج و خودرو است و برگ های ریز به هم فشرده دارد. ریشه آن را گلیم شوی یا چوبک اشنان گویند
تصویری از آذربو
تصویر آذربو
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آذربو

آذربو

آذربو
بته ای با گلهای تکی زرد رنگ که در نواحی کویری و کناره های آبهای شور می روید
آذربو
فرهنگ نامهای ایرانی

آذربو

آذربو
گیاهی است جزو تیره اسفناج و خود روست و برگهای ریز بهم فشرده دارد. ریشه آنرا گلیم شوی یا چوبک اشنان گویند عرطنیثا اشنان. بعضی از فرهنگها آنرا بمعنی قسمی از بخور مریم نوشته اند ولی باین معنی مصحف (آذریون) و (اذریون) و (اذریونه) است
فرهنگ لغت هوشیار

آذربو

آذربو
اِشنان، گیاهی از خانوادۀ اسفناج با شاخه های باریک، برگ های ریز و طعم شور که معمولاً در شوره زارها می روید، اُشنَیان، آذَربویِه، خَرَند، شُنان، خَلخان
آذربو
فرهنگ فارسی عمید

آذربو

آذربو
بیخی سیاه رنگ شبیه به شلغم و بر روی او چیزها مثل گره رسته و گیاه او خاردار بقدر شبری بسیارشاخ و برگش شبیه بکرنب و ثمرش مانند غلاف نخود و در آن دو یا سه عدد دانه مایل بزردی و منبت او کشتزارها است، وبسریانی عرطنیثا نامند و به فارسی چووۀ صباغان گویند و او غیر از چووۀ گازران است. و قسمی از بخور مریم است و در بردن چرک از پشمینه و جامه مثل صابون است. (تحفه). و آن را آذربویه نیز گویند. و گویند اصل کلمه یونانی است، و صاحب اختیارات بدیعی گوید گل آن زرد است و صاحب برهان گوید بر وزن نازک خو گل اشنان است و آن زردرنگ میباشد و بوتۀ آن پرخار است و بیخ آن را گلیم شوی گویند و به عربی فلار خوانند و شیرازیان چوبک اشنانش گویند. آن را قصب شوی نیز نامند. و داودضریر انطاکی نیز عرطنیثا را معنی آذربو داده است
لغت نامه دهخدا

اذربو

اذربو
عَرْطَنیثا. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی). رجوع به آذربو و عَرْطَنیثا شود
لغت نامه دهخدا