معنی آدمک - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آدمک
آدمک
- آدمک
- آدم کوچک انسان کوچک، پیکری کوچک که بشکل انسان درست کنند
فرهنگ لغت هوشیار
آدمک
- آدمک
- لعبت اطفال که غالباً از چوب سازند، شکل آدمی که نقش کنند
لغت نامه دهخدا
آداک
- آداک
- خشکی میان آب، جزیره خشکی میان دریا جزیره آبخوست. آدخ خوب نغز نیکو میمون مبارک، بلندی در زمین تل پشته
فرهنگ لغت هوشیار